در یک دهکده کوچک و دور افتاده در شمال کبک ، اوضاع تغییر کرده است. مردم محلی دیگر یکسان نیستند...

داستان واقعی فرانتس استریتبرگر، یک موتور سوار ارتش اتریش. در آغاز جنگ جهانی دوم، این سرباز جوان درونگرا با یک توله روباه زخمی روبرو می شود و از او مراقبت می کند و ...

نیرویی شیطانی از آینده ای بسیار دور،تلاش می کند دنیایی کامل،جائی که شهروندان در توازنی بی نظیر با طبیعت هستند را نابود سازد...

یک مادر بیوه که به تنهایی پسر خشنش را بزرگ می کند، زمانی که یک همسایه جدید پا به خانه شان می گذارد، نور امیدی در دلش روشن می شود و...

نینا دختر جوانی است که در یک نمایش هنری باله مشغول است و استعداد خوبی در این زمینه دارد.او در نمایش نقشی مثبت را بر عهده دارد.اما به دلیل مشکل پیش آمده برای یکی دیگر از بازیگران اکنون کارگردان نمایش توماس لروی قصد دارد تا به نینا یک نقش منفی بدهد .اما کارگردان اطمینان کامل ندارد که نینا بتواند نقش منفی را به خوبی اجرا کند بنابراین بازیگر دیگری را نیز به کار دعوت می کند تا از بین نینا و بازیگر جدید لیلی یکی را برگزیند و اکنون این دو وارد یک رقابت سخت برای به دست گرفتن نقش می شود اما در ادامه رقابت بر ای به دست آوردن نقش اول تبدیل به رقابت بر سر همه چیز می شود.

«جرجز» و «آنه» در هشتاد سالگی با هم زندگی می کنند. هردوی آن ها معلم موسیقی بازنشسته هستند. دخترشان هم که موسیقی ساز است، به همراه خانواده اش در خارج از کشور زندگی می کند. روزی آنه دچار یک حمله قلبی می شود و……

داستان فیلم در دهه 1860 میلادی روایت شده و در مورد زنی فرانسوی کانادایی به نام ویوین لو کودی است که به همراه یک مهاجر دانمارکی به نام هولگر اولسن سفری را آغاز کرده و تلاش می‌کند تا به همراه او زندگی جدیدی در نوادا تشکیل دهد. اما هنگامی که هولگر تصمیم می‌گیرد به نیروهای جنگی ملحق شود، ویوین باید در شهری که توسط یک شهردار فاسد اداره می‌شود، از خود مراقبت کرده و…

“امانوئل راث” یک مرد تنها و سالخورده، پروفسور دانشگاه این شهر است. وقتی وی متوجه می شود برخی از شاگردانش به یک بار می روند تا بتوانند “لولالولا” را ببینند، وی تصمیم می گیرد با آنها روبرو شود. اما او به “لولا” علاقه مند می گردد و…

"باب" گنگستری پیر و قماربازی حرفه ای تقریبا ورشکسته شده است . به همین خاطر تصمیم میگیرد به یک کازینو دستبرد بزند . همه چیز دقیقا طبق نقشه پیش میرود تا اینکه پلیس از نقشه ی او باخبر میشود .در این حین "باب" شروع به قمار میکند و...

داستان فیلم درزمان آینده می گذرد.زمانی که عصر یخبندان می باشد که با گرم شدن زمین تقریبا تمام زندگی های جانداران کره ی زمین را نابود کرده است و حالابازماندگان در قطاری بنام Snowpiercer درحال سفر می باشند که داراری نظام طبقاتی می باشد.ساکنان جلوی قطار افراد پولدار و ساکنان عقب قطار افراد فقیرمی باشند.دراین زمان افراد فقیربا توجه به شرایط بدشان تصمیم به شورش گرفته تا بتوانند کنترل قطار را برعهده بگیرند…